- گمانه زدن
کندن نقب یا چاه برای پی بردن به آب
معنی گمانه زدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جوانه برآوردن گیاه
کنایه از به وجود آمدن مثلاً عشق در وجودش جوانه زده بود
کنایه از به وجود آمدن مثلاً عشق در وجودش جوانه زده بود
تصور کردن: گمان کسی را وفا ناید از وی حکیمان بسی کرده اند این گمانه. (ناصر خسرو)
بحمام رفتن استحمام کردن: گرمابه زد و لباس پوشید آرام گرفت و باده نوشید. (نظامی)
طعنه زدن سرزنش کردن: ایا (ای. دهخدا) گم شده و خیره و سرگشته کسائی، گواژه زده بر تو امل ریمن و محتال (کسائی)
